استدلال در مورد اینکه آیا بیت کوین یا سایر ارزهای رمزنگاری پول هستند یا تقریباً همیشه در بحث مشاهدات تجربی فرو می روند. آیا مردم از آن به عنوان پول استفاده می کنند؟آیا آنها نیستند؟چند نفر آن را به عنوان پرداخت می پذیرند؟و غیرهاگرچه در واقعیت ، همه این سؤالات تجربی کاملاً بی ربط است که آیا بیت کوین می تواند پول باشد یا خیر.
اقتصاد ، و این شامل اقتصاد پولی است ، یک علم منطقی مانند ریاضیات است. این یک علم تجربی مانند فیزیک یا زیست شناسی نیست. تفاوت این است که ریاضی مبتنی بر یک منطق پیشین است که باید قبل از هرگونه مشاهده تجربی انجام شود ، در حالی که فیزیک یا زیست شناسی جهان را برای داده های تجربی بررسی می کند و سپس اصول علمی را بر اساس آن مشاهدات ایجاد می کند. در علوم منطقی ، 2 + 2 = 4 ، دوره. مشاهده تجربی کاملاً بی ربط به این نتیجه گیری است. در علوم تجربی ، داده های تجربی برای اولین بار جمع آوری می شود ، و یک اصول خلفی که بر اساس آن داده ها ایجاد شده است.
این چه ارتباطی با بیت کوین دارد؟یعنی اینکه این سؤال که آیا بیت کوین است یا همیشه می تواند پول باشد ، یک سوال منطقی است. این اصلاً یک سوال تجربی نیست. در این مقاله سعی خواهم کرد که به طور کسر ثابت کنم که بیت کوین اکنون پول نیست ، و نه این پول هرگز نبوده است ، و نه می تواند پول صرف نظر از قیمت دلار آن باشد. هرگونه مشاهدات تجربی در مقابل ، اشتباه است یا داده ها به اشتباه تفسیر می شوند ، دقیقاً مانند یک مشاهده تجربی که 2+2 = 5. ادعای بیت کوین به اندازه ادعای 2+2 = 5 غیرممکن است.
نتیجه گیری که من از آن نقطه سعی خواهم کرد این است که ارزش بازار بیت کوین کاملاً بر روی دلار آمریکا ، ارز ذخیره و بنابراین اساس سایر ارزهای فیات در جهان استوار است. به عنوان یک جایگزین پول ، دلار و بنابراین ، سایر ارزهای فیات مبتنی بر آن فقط دارای ارزش هستند زیرا هنوز هم می توانند برای مقداری پول واقعی ، که طلا است ، رد و بدل شوند. بنابراین ، اگر و چه زمانی دلار برای حفظ هرگونه قدرت خرید متوقف شود ، به این معنی که اگر و چه زمانی دیگر دلار را نمی توان به هیچ وجه طلا مبادله کرد ، بیت کوین در قدرت خرید واقعی نیز به صفر می رسد.
از نظر تجربی ، بیت کوین پول نیست
من ابتدا به ایراد تجربی به این خط استدلال قبل از بررسی مبنای منطقی آن می پردازم. نکته تجربی اصلی که ظاهراً از پول بودن بیتکوین حمایت میکند این است که در حال حاضر از آن به عنوان وسیله مبادله استفاده میشود. ادعای من این است که از آنجایی که این یک غیرممکن منطقی است، مشاهده اینکه بیت کوین یک وسیله مبادله است، باید تفسیر نادرستی از حقایق روی زمین، از آنچه در تراکنش بیت کوین اتفاق می افتد باشد.
هیچ شرکت یا بازیگر اقتصادی هرگز کالاها و خدمات را در قیمت های ثابت بیت کوین فهرست نمی کند. طرف هایی که بیت کوین را به عنوان پرداخت می پذیرند، در واقع بیت کوین را به عنوان روشی برای انتقال دلار می پذیرند که خود پرداخت نهایی برای کالاها و خدمات را تشکیل می دهد. کسانی که ادعا می کنند بیت کوین را به عنوان روش نهایی پرداخت می پذیرند، در واقع فقط معادل دلاری بیت کوین را در زمان انتقال آن بیت کوین می پذیرند. قیمتهای بیتکوین برای هر چیزی دائماً در حال تغییر است، زیرا قیمت دلاری بیتکوین دائماً در حال تغییر است و این سود و زیان دلاری است که تعیین میکند آیا یک کسبوکار یا فرد در توزیع مؤثر کالاها و خدمات موفق است یا خیر. سود و زیان بیت کوین کاملاً بی معنی است، زیرا قدرت خرید واقعی بیت کوین دائماً در حالت نوسان است.
(درست است، از آنجایی که عرضه دلار متورم می شود، همه کسب و کارها با مشکلات حسابداری یکسانی که در قیمت گذاری بیت کوین ذاتی هستند گمراه می شوند، و این مشکلات در نهایت به یک چرخه رونق و رکود تبدیل می شوند، اما همه اینها یک اصل است.)
اگر مثلاً هزینه های یک کسب و کار در هر سه ماهه 5 بیت کوین و درآمد آن 7 بیت کوین باشد، به این معنی نیست که شرکت سودآور است. اگر هزینه ها با میانگین قیمت بیت کوین 50000 دلار و سود با میانگین قیمت بیت کوین 30000 دلار ثبت شده باشد، شرکت همچنان 40000 دلار از دست داده است. به همین دلیل، اگر هزینه ها 8 بیت کوین و درآمد 3 بیت کوین بود، این بدان معنا نیست که شرکت با زیان کار می کند، نه اگر هزینه ها با قیمت متوسط 10000 دلار در هر بیت کوین و درآمدها به طور متوسط 50000 دلار در هر بیت کوین باشد. نکته این است که این سود دلاری است که دوام یک شرکت را تعیین می کند. قیمت بیت کوین کاملاً به محاسبات تجاری بی ربط است و بنابراین پول نیست، بلکه صرفاً راهی برای جابجایی پول است.
قضیه رگرسیون پولی و چرا بیت کوین هرگز نمی تواند پول باشد؟
آیا این هرگز می تواند تغییر کند؟از نقطه نظر کاملا منطقی، نه، حتی اگر قیمت دلار بیت کوین به طور کامل تثبیت شود و عرضه دلار ثابت باشد. برای اینکه بفهمیم چرا تبدیل شدن بیت کوین به یک پول غیرممکن منطقی است، باید درک کنیم که اکنون چه چیزی به پول ارزش می دهد. به گفته لودویگ فون میزس، اقتصاددان مدرسه اتریشی، پاسخ این است که دیروز پول ارزش داشت. بر اساس دادههای دیروز مبنی بر اینکه چقدر چیزها هزینه میکنند، مردم میتوانند با دقت کافی برای حفظ استانداردهای زندگی سیال محاسبه کنند که برای هر هزینه معینی به چه مقدار پول نیاز دارند.
سپس، این سوال بدیهی است که منشأ ارزش پول در وهله اول چیست؟میزس پاسخ می دهد که ارزش پول به طور ارگانیک از کالاهایی رشد می کند که در ابتدا قبل از وجود هر گونه پولی در معاملات مبادله ای استفاده می شد. این به عنوان قضیه رگرسیون پولی میزس شناخته می شود که برای اولین بار در اثر او در سال 1912 به نام نظریه پول و اعتبار منتشر شد. اتفاقاً سادهترین کالاها برای استفاده در مبادلات پایاپای در مقیاس وسیع طلا و نقره هستند، زیرا آنها بسیار پایدار هستند، هرگز فاسد نمیشوند، به اندازه کافی کمیاب هستند و به هر مقداری که برای هر معامله لازم است قابل تقسیم هستند. وقتی می گوییم طلا و نقره پول است، برای این مواد هیچ جایگاه مقدس یا کیفی خاصی قائل نیستیم. ما صرفاً مشاهده میکنیم که این دو از نظر فیزیکی مناسبترین رسانهها برای تبدیل شدن به رسانههای مبادلهای هستند که از حالت مبادله ایجاد شدهاند.
این که ارزش پول باید از مبادله کالایی رشد کرده باشد، و احتمالاً نمیتوانست تمام پارچهها را با فیات از بالا ثابت کند، میتوان از یک مثال متضاد خیالی ثابت کرد. یک اقتصاد مبادله ای را تصور کنید که در آن هیچ معامله پولی انجام نشده است و طلا و نقره وجود ندارد. حالا تصور کنید دولتی با زیرساخت کل بلاک چین تشکیل شود و به همه همان مقدار بیت کوین بدهد تا کالاها و خدمات را با آن مبادله کنند. نه دولت و نه مردم در آن جامعه هیچ ایده ای ندارند که چگونه چیزی را بر اساس این توکن های دیجیتالی که هیچ استفاده مستقیمی ندارند، قیمت گذاری کنند. هیچ راهی برای اندازهگیری کمیاب یا ارزش هر چیزی با این توکنها وجود ندارد، و بنابراین، هیچ معاملهای نمیتواند انجام شود، زیرا هیچکس نمیداند که آیا با مبادله چیزی برای توکنها سود یا ضرر میکنند. اتفاقی که می افتد این است که مبادله به سادگی ادامه می یابد و بیت کوین به طور کامل به عنوان بی ارزش رد می شود.
همچنین میتوانیم بهطور تاریخی ببینیم که دلار چگونه از طلا تکامل یافته است، که در ابتدا بهعنوان پولی از حالت مبادله کالایی به وجود آمد. دلارهای کاغذی به روشی جدید برای انجام معاملات طلا با سهولت بیشتر تبدیل شدند. با این حال، در نهایت، دلارهای بدون پشتوانه زیادی چاپ شد، و بنابراین دیگر نمیتوان آنها را با طلا با نرخ ثابت مبادله کرد، چیزی که ما آن را «استاندارد طلا» مینامیم. با این حال، دلار هنوز می تواند با مقداری طلا مبادله شود، و بنابراین، تا زمانی که این وضعیت باقی بماند، همچنان می توانند به عنوان یک جایگزین پول عمل کنند.
تنها راهی که میتوانیم قیمتهای ثابت بیتکوین داشته باشیم این است که قیمت دلار آن تثبیت شود، و حتی در آن صورت، بیتکوین همچنان تنها راهی برای انجام معاملات با همان دلار خواهد بود. آنقدر واضح نخواهد بود. همانطور که امروزه معامله به دلار واقعاً روش دیگری برای معامله با طلا است، اما تعداد کمی از آنها واقعاً این را می دانند. متأسفانه زمانی متوجه خواهند شد که دیگر نمی توان دلار را با هر مقدار طلا مبادله کرد. وقتی این اتفاق می افتد، بیت کوین در شرایط واقعی نیز به صفر می رسد.
اگر دلار سقوط کند، بیت کوین نیز سقوط می کند
چیزی که به این نتیجه می رسد این است که سودآوری هر تراکنش در بیت کوین در نهایت با دلار سنجیده می شود و نه برعکس. بیت کوین در انتهای زنجیره رگرسیون پولی قرار دارد که با طلا شروع می شود. این زنجیره جداگانه خودش نیست.
اگر حلقه میانی این زنجیره از بین برود زیرا دیگر نمی توان آن را با هیچ مقدار طلا مبادله کرد، بیت کوین به طور کامل به گذشته رها می شود و بنابراین، بدون توجه به قیمت دلاری آن، در شرایط واقعی بی ارزش می شود. در این صورت، یک اقتصاد پولی باید بر اساس طلا (یا نقره) به طور مستقیم بازسازی شود، نه بیت کوین، زیرا طلا دارای ارزش مصرفی به عنوان یک کالا است و از آنجایی که برخی اطلاعات از قیمت های طلای گذشته هنوز در سوابق تاریخی وجود دارد. که بازیگران اقتصادی می توانند به عنوان نقطه شروعی برای ایجاد مجدد مجموعه معقولی از قیمت ها برای ارزیابی کمبودهای نسبی استفاده کنند.
موری روثبارد، اقتصاددان اتریشی، شاگرد ستاره میزس، در رساله اقتصاد خود، اقتصاد انسان و دولت، در این باره نوشت. در صفحه 1021 می نویسد:
معروف ترین تورم فراری تجربه آلمان در سال 1923 بود. این تورم به ویژه آموزنده است زیرا در یکی از پیشرفته ترین کشورهای صنعتی جهان رخ داد. با این حال، رویدادهای پر هرج و مرج ابر تورم آلمان و سایر رونق های شتابان، تنها سایه ای کم رنگ از آنچه تحت تورم دولت جهانی اتفاق می افتد، هستند. زیرا آلمان توانست به سرعت بهبود یابد و به اقتصاد بازار پولی کامل بازگردد، زیرا میتوانست ارز جدیدی را بر اساس مبادلات با سایر پولهای موجود (طلا یا کاغذ خارجی) ایجاد کند. با این حال، همانطور که دیدیم، قضیه رگرسیون میزس نشان میدهد که هیچ پولی نمیتواند در بازار ایجاد شود، مگر اینکه میتوان آن را با پولی که قبلاً موجود بود مبادله کرد (که به نوبه خود باید در نهایت به کالایی در مبادله بازگردد). اگر یک کشور جهانی طلا و نقره را غیرقانونی اعلام کند و یک پول ثابت واحد ایجاد کند، تا زمانی که یک رونق سرسام آور آن را از بین ببرد، آن را متورم می کند، هیچ پولی از قبل موجود در بازار وجود نخواهد داشت. در این صورت کار بازسازی بسیار دشوارتر خواهد شد.
روتبارد در جزوه بعدی خود با عنوان "دولت با پول ما چه کرده است" به نکته مشابهی اشاره کرد که کمی کمتر آکادمیک و با لحنی فوری تر. در آنجا در صفحه 111 می نویسد:
متأسفانه، استاندارد طلای کلاسیک فراموش شده است، و هدف نهایی اکثر رهبران آمریکا و جهان، دیدگاه قدیمی کینزی یک استاندارد جهانی کاغذ فیات است، یک واحد پول جدید صادر شده توسط بانک ذخیره جهانی - WRB. این که ارز جدید «بانکور» (ارائه شده توسط کینز)، «یونیتا» (پیشنهاد شده توسط هری دکستر وایت، مقام وزارت خزانه داری ایالات متحده در جنگ جهانی دوم)، یا «ققنوس» (پیشنهاد شده توسط اکونومیست) نامیده شود، اهمیتی ندارد.
نکته حیاتی این است که چنین ارز کاغذی بینالمللی، در حالی که در واقع عاری از بحرانهای تراز پرداختها است، زیرا WRB میتوانست هر اندازه که میخواهد بانکور صادر کند و آنها را به کشور انتخابی خود عرضه کند، کانالی باز برای نامحدود در سراسر جهان ایجاد میکند. تورم که با بحران تراز پرداخت ها یا کاهش نرخ ارز کنترل نشده است. در این صورت WRB عامل تعیین کننده همه جانبه عرضه پول در جهان و توزیع ملی آن خواهد بود.
WRB می تواند و می تواند جهان را در معرض تورمی قرار دهد که معتقد است به طور عاقلانه کنترل می شود. متأسفانه، در این صورت هیچ چیز مانع هولوکاست اقتصادی فاجعه بار غیرقابل تصور تورم سرسام آور در سراسر جهان نخواهد بود، یعنی هیچ چیز، به جز ظرفیت مشکوک WRB برای تنظیم دقیق اقتصاد جهانی.
نتیجه
در پایان ، طبق قضیه رگرسیون پولی میسسی ، بیت کوین نمی تواند تحت هر شرایطی ، به خودی خود پول ایجاد کند ، زیرا هیچ ارزش استفاده ای به عنوان کالا ندارد. تمام بیت کوین می تواند انجام دهد انتقال پول های موجود است ، اما ارزش بازار آن کاملاً از ارزش پول موجود در حال انتقال است.
تا زمانی که دلار هنوز هم می تواند مقداری طلا بخرد ، بیت کوین می تواند از طریق همان واسطه ای به طلا ، قدرت خرید را افزایش دهد. اما اگر و چه زمانی دلار سقوط کند ، مردم به بیت کوین نمی روند. آنها به سمت طلا و نقره می دوند و بیت کوین کاملاً بی ارزش خواهد شد.
سرمایه گذار بازی نهایی به حمایت از ثروت واقعی و کمک به مشترکین سود در طی فروپاشی پولی جهانی فیات اختصاص داده شده است. با توجه به دیدگاه مدرسه اتریشی در مورد اقتصاد ، ما در مورد ایده هایی مانند این و سایر موارد عجیب و غریب تر با استفاده از انواع وسایل نقلیه که دارای ریسک کم/پاداش بالا هستند ، بحث می کنیم. اگر گمان می کنید که در حوزه پولی چیزی به طور جدی اشتباه است و استاندارد دلار Fiat Dollar در معرض خطر وجودی است ، پس از آنچه ما انجام می دهیم برای آماده سازی برای بازی پایان با یک آزمایش رایگان دو هفته ای نگاهی بیندازید ، مبادابازی پایان شما را آماده نکرد.