در این مقاله بررسی می شود که آیا انحراف از ارزش اساسی یا تخفیف صندوق کشور بسته یا حق بیمه پیش بینی بازده قیمت سهام آینده یا بازده دارایی خالص است.
طراحی/روش شناسی/رویکرد
ابزار اصلی تجربی (اقتصاد سنجی) یک مدل بردار اتورگرایی (VAR) است. نویسندگان مدل بازده قیمت سهم و بازده دارایی خالص را به عنوان تابعی از مقادیر عقب مانده ، تخفیف ها یا حق بیمه و متغیر کنترل برای بازده بازار محلی مدل می کنند. نویسندگان همچنین تست های علیت دیکی فولر و گرنجر و همچنین عملکردهای پاسخ ضربه را انجام می دهند.
یافته ها
مشخص شد که انحراف از ارزش اساسی بازده قیمت سهام را پیش بینی می کند. این پیش بینی خلاف کارآیی بازار ضعیف است. حق بیمه یا تخفیف بازده دارایی خالص اما ضعیف را پیش بینی می کند.
اصالت/ارزش
این یافته ها به این ایده اشاره می کند که بازار صندوق بسته تا حدودی قابل پیش بینی و ناکارآمد است (به شکل ضعیف آن) زیرا به نظر می رسد بازار می تواند بازده آینده صندوق را با استفاده از اطلاعات موجود در حق بیمه (یا تخفیف) پیش بینی کند. به طور خاص ، بازار توانایی پیش بینی رفتارهای آینده را دارد زیرا پیش بینی افزایش حق بیمه باعث کاهش بازده قیمت سهم برای یک یا دو دوره آینده می شود.
کلید واژه ها
استناد
ناشر
انتشارات زمرد محدود
کپی رایت © 2021 ، لوئیس برگگرن ، امیلیو کاردونا و ادموندو لیزارزابورو
مجوز
منتشر شده در مجله اقتصاد ، امور مالی و علوم اداری. منتشر شده توسط انتشارات زمرد محدود. این مقاله تحت مجوز Creative Commons Attribution (CC با 4. 0) منتشر شده است. هر کسی ممکن است آثار مشتق این مقاله را تولید کند ، توزیع کند ، ترجمه کند و ایجاد کند (برای اهداف تجاری و غیر تجاری) ، منوط به انتساب کامل به انتشار اصلی و نویسندگان. شرایط کامل این مجوز ممکن است در http://creativeecommons. org/licences/by/4. 0/legalcode مشاهده شود
1. مقدمه
صندوقهای سرمایهگذاری بسته (CEF) شرکتهای سرمایهگذاری هستند که تعداد ثابتی سهام منتشر میکنند و منابع را برای تعقیب هدف صندوق سرمایهگذاری میکنند. برخلاف صندوقهای سرمایهگذاری باز محبوبتر، سهام CEF (که در بورس اوراق بهادار معامله میشوند) نمیتوانند توسط سرمایهگذاران با ارزش خالص داراییشان (NAV) بازخرید شوند. اکنون به طور گسترده پذیرفته شده است که قیمت سهام CEF در سطوحی معامله می شود که به طور قابل توجهی با ارزش بازار دارایی هایی که CEF در آنها سرمایه گذاری می کند متفاوت است. این پدیده به عنوان پازل صندوق پایان بسته شناخته می شود. با توجه به Roenfeldt و Tuttle (1973)، حتی اگر برخی از صندوقها با قیمت ممتاز معامله میشوند (یعنی قیمت سهام بالاتر از NAV به ازای هر سهم است)، تخفیفهای 10 و 20 درصدی برای CEFs عادی است. علاوه بر این، به نظر می رسد حق بیمه و تخفیف یک چرخه حیاتی دارند. بر اساس لی و همکاران.(1991) این چرخه دارای چهار بخش است: (1) CEF ها شروع به معامله با حق بیمه تقریبا 10٪ می کنند. به طور کلی، حق بیمه مربوط به هزینه های راه اندازی است که NAV (اما نه قیمت سهام) را کاهش می دهد (2) 120 روز پس از شروع صندوق، تخفیف ها نزدیک به 10٪ است. از این لحظه به بعد، احتمال وقوع تخفیف بیشتر از حق بیمه است. صفر
ناکارآمدی بازار به این معنی است که فعالان بازار می توانند با بهره برداری از قابلیت پیش بینی بازده بر اساس بازده گذشته یا سایر متغیرها، بازده غیرعادی به دست آورند. ادبیات موجود ناکارآمدی بازار CEF را به دلیل داراییهایی که CEF در آنها سرمایهگذاری میکند، نشان داده است و خود CEF باید با قیمتهای معادل (با پیروی از قانون یک قیمت) معامله کند. علاوه بر این، با توجه به اینکه CEF چیزی بیش از یک سبد دارایی نیست، تخفیفات نقض آشکار مفهوم افزودنی است که نشان می دهد در یک بازار کامل، ارزش یک گروه از دارایی ها باید برابر با مجموع دارایی های فردی باشد که به آن تعلق دارند. گروه. در این سند، نوع دیگری از ناکارآمدی بازار را بررسی میکنیم، اینکه آیا انحراف از ارزش بنیادی (یعنی اینکه وجوه با تخفیف یا حق بیمه معامله میشوند) میتواند بازده CEF آینده را پیشبینی کند. این نقض آشکار کارایی بازار در شکل ضعیف آن خواهد بود (فاما، 1970).
این مطالعه بر روی یک نوع خاص از صندوق بسته است. ما روی بودجه کشور بسته که در یک کشور واحد سرمایه گذاری می کنند تمرکز می کنیم. از جمله انواع مختلف CEF در ایالات متحده (اوراق قرضه شهرداری ، اوراق مشمول مالیات ایالات متحده ، سهام متنوع ایالات متحده ، بخش و تخصصی ، جهانی و بین المللی و یک کشور) ، صندوق های واحد کشور احتمالاً بیشتر در معرض خطر سیستماتیک یا غیر سیستمی هستند، تجارت سر و صدا و عدم تقارن اطلاعات قابل توجهی. این سه ویژگی مطالعه ما را جالب تر می کند و انتخاب نمونه ما را توجیه می کند.
2. بررسی ادبیات
چندین مقاله ، پازل صندوق بسته را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و توضیحات جایگزین را برای وجود تخفیف یا حق بیمه ارائه داده است. متداول ترین توضیحات مربوط به عوامل منطقی و رفتاری است.
برخی از مطالعات از توضیحات منطقی تقسیم بازار به عنوان تعیین کننده حق بیمه CEF یا تخفیف پشتیبانی می کنند. کیم و سونگ (2010) دریافتند که هرچه موانع سرمایه گذاری [مستقیم و غیرمستقیم (به عنوان مثال ریسک سیاسی)] که سرمایه گذاران خارجی با آن روبرو هستند ، حق بیمه بودجه کشور بسته که در ایالات متحده آمریکا تجارت می کنند ، بالاتر است. این رابطه مثبت از این ایده پشتیبانی می کند که سرمایه گذاران هنگام تجارت در CEF ها ، سودهای متنوع را به دست می آورند (و بنابراین مایل به پرداخت قیمت سهام بیش از NAV ها هستند) ، و CEF ها راهی برای دور زدن محدودیت های سرمایه گذاری در بازارهای محلی یا هدف صندوق ها هستند [1]واددیویس و همکاران.(2017) تأثیر متفاوتی از تقسیم بازار بر قیمت CEF و NAV ها پیدا کنید. آنها از یک معیار متغیر متغیر از تقسیم بازار برای صندوق های بسته کشور بسته شده در انگلستان (که در بازارهای نوظهور سرمایه گذاری می کنند) استفاده می کنند و گزارش می دهند که موانع مستقیم برای سرمایه گذاران خارجی با قیمت صندوق بسته و بازده NAV ارتباط منفی دارد. به طور کلی ، هر دو NAV و قیمت پس از اجرای موانع احتمالاً به دلیل انتظار جریان سرمایه پایین به سمت بازار تقسیم شده (کشور) کاهش می یابد.
دیویس و همکاران.(2013) توضیحات منطقی دیگری را در رابطه با نقص بررسی کنید. آنها تأثیر نقص صندوق و کشور را بر حق بیمه بودجه کشور بسته انگلیس مطالعه می کنند. با استفاده از نمونه ای از وجوهی که در بازارهای توسعه یافته یا در حال توسعه سرمایه گذاری می کنند ، دریافتند که نقص صندوق در توضیح حق بیمه (پس از در نظر گرفتن چندین متغیر کنترل) معنی دار نیست. جالب اینجاست که آنها همچنین مستند می کنند که حق بیمه و عدم مجازات کشور به طور مثبت نشان می دهد که افزایش (کشور) افزایش حق بیمه را افزایش می دهد. این رابطه مثبت حاکی از آن است که سرمایه گذاران مایل به پرداخت هزینه های بیشتری برای بازارهای خارجی هستند که به نظر می رسد غیرقانونی تر است اما پتانسیل صعودی بیشتری را ارائه می دهند.
یک توضیح منطقی اضافی برای تخفیف های CEF یا حق بیمه مربوط به میزان فعالیت داوری است. لی و همکاران.(1990) دو استراتژی را که یک داوری می تواند در هنگام معامله CEF با حق بیمه یا تخفیف ، اجرا کند ، تجزیه و تحلیل کنید. اگر CEF با حق بیمه معامله شود ، داوری می تواند صندوق را کوتاه بفروشد و به سبد زیرین بپردازد. در کشورهایی که دارای بازارهای محدود یا تقسیم شده هستند ، این استراتژی دشوار و پرهزینه است و بنابراین انحراف از ارزش ذاتی ممکن است از یک دیدگاه منطقی قابل توجیه باشد. اگر CEF با تخفیف معامله شود ، استراتژی ساده است: صندوق را نقدینگی یا آن را باز کنید (بنابراین تخفیف از بین می رود). با این وجود ، تصرف یک صندوق دشوار است (از جمله دلایل دیگر) مقاومت شدید مدیران صندوق. با این حال ، تخفیف ها ممکن است از دیدگاه منطقی قابل توجیه باشد.
در ادبیات اخیر که داوری و انحراف از ارزش اساسی را بررسی می کند ، اسکندر و پترسون (2017) شواهدی را پیدا می کنند که مطابق با یک بازار کارآمد است که در آن فعالیت های کوتاه مدت اغلب در بازار CEF اتفاق می افتد. جالب اینجاست که فروش کوتاه برای وجوهی که با حق بیمه و حتی با تخفیف تجارت می کنند اتفاق می افتد. علاوه بر این ، حق بیمه و تخفیف ها تمایل دارند به مقادیر اساسی متناسب با این ایده برگردند که سرمایه گذاران قیمت ها را به سمت سطح تعادل سوق می دهند (به عنوان مثال کاهش حق بیمه طی پنج روز آینده پس از افزایش فعالیت های کوتاه مدت).
از طرف دیگر ، توضیح رفتاری برای حق بیمه یا تخفیف در بازار CEF مربوط به وجود سرمایه گذاران غیر آگاه (یا "سر و صدا") است که خطر دیگری را برای سرمایه گذاران منطقی (یا اساسی) ایجاد می کنند. ایده این است که این ریسک (یا ریسک معامله گر نویز) یک قیمت را ارائه می دهد و می تواند توضیحی قابل قبول برای تفاوت بین قیمت های NAV و سهم باشد.
لی و همکاران.(1991) استدلال می کنند که سرمایه گذاران غیر منطقی در مالکیت CEF ها بیشتر از مالکیت دارایی های اساسی وجوه هستند. هنگامی که سرمایه گذاران غیر منطقی نسبت به آینده بدبین می شوند ، ارزش بازار CEF (زیر NAV) و از خرید سرمایه گذاران منطقی به دلیل ریسک معامله گر سر و صدا جلوگیری می کند. تالر (2016) موردی از تجارت سر و صدا را توضیح می دهد که در آن رفتار غیرمنطقی بر قیمت های موجود در بازار CEF تأثیر می گذارد و گوه بین قیمت ها و ارزش ذاتی ایجاد می کند. CUBA CEF (صندوق سهام کوبا را نداشت بلکه سهام ایالات متحده و مکزیک) برای تجارت با 10 تا 15 ٪ تخفیف به NAV استفاده می کرد. در تاریخ 18 دسامبر 2014 ، قیمت سهام افزایش یافت (بنابراین صندوق تجارت را با حق بیمه 70 ٪ آغاز کرد ، در حالی که NAV یکسان بود) پس از آنکه رئیس جمهور ایالات متحده اوباما محدودیت های تجاری در کوبا را برداشت. حتی اگر NAV ثابت ماند ، خبر (بی ربط) تغییر در سیاست ایالات متحده بر قیمت CEF تأثیر گذاشت. این واقعیت که حق بیمه برای چند ماه به طول انجامید حتی گیج کننده تر بود.
3. روش
3. 1 داده
ما از داده های ماهانه به دلار 29 CEF که در بازارهای توسعه یافته و نوظهور سرمایه گذاری می کنند استفاده می کنیم. این 29 صندوق در ایالات متحده و انگلیس تجارت می کنند. ما این دو کشور را انتخاب کردیم زیرا تجارت بودجه در ایالات متحده و انگلیس کاملترین اطلاعات را داشت. برای اینکه بتوانیم توسط منطقه کنترل کنیم ، تصمیم گرفتیم با توجه به اینکه این صندوق ها یا در یک کشور یا منطقه سرمایه گذاری می کنند ، بودجه کشور بسته را درج کنیم. از نظر تاریخی ، بودجه کشور بسته به عنوان ابزاری برای دسترسی به سرمایه گذاران برای دسترسی به بازارهای خارجی خدمت کرده است. جدول 1 نشان می دهد که CEF های ما در 12 کشور سرمایه گذاری می کنند. کشور با بیشترین تعداد بودجه ژاپن است.
دوره نمونه ما از سال 1988 تا 2010 است. ما اطلاعاتی از انجمن صندوق بسته (CEFA) و وب سایت های سرمایه گذاری بانک و مدیر دارایی را جمع آوری کردیم. ما همچنین اطلاعاتی را از بلومبرگ جمع آوری کردیم. دو متغیر اصلی مطالعه ما RPX یا بازده قیمت سهام صندوق است و RNAV براساس تغییرات NAV برابر با بازده است. هر دو قیمت سهم و NAV ها برای سود سهام و تقسیم تنظیم می شوند. علاوه بر این ، بازده ها به طور مداوم پیچیده می شوند. RPX و RNAV به شرح زیر محاسبه می شوند:
جایی که ، PX قیمت بازار سهام صندوق است ، NAV ارزش خالص دارایی صندوق است ، T برای زمان و LN برای لگاریتم طبیعی است. ما همچنین حق بیمه صندوق (PR) یا تخفیف (وقتی متغیر منفی است) را به شرح زیر تخمین می زنیم:
جدول 2 میانگین ارزش در هر صندوق برای RPX ، RNAV و PR است. برای بیشتر وجوه (20) ، میانگین بازده قیمت سهم مثبت است و از 30. 30 ٪ به 0. 88 ٪ در ماه نوسان می کند. از نظر بازده دارایی ، RNAV همچنین برای بیشتر (23) CEFS مثبت است و از 1. 09 ٪ تا 0. 82 ٪ است. بیشتر صندوق ها با تخفیف به NAV که به طور متوسط 8. 65 ٪ است ، تجارت می کنند.
3. 2 مدل و روش
ابزار اصلی تجربی (اقتصاد سنجی) ما یک مدل بردار اتورگرایی (VAR) است. در یک مدل VAR ، تمام متغیرها درون زا تلقی می شوند زیرا هر متغیر به عنوان یک تابع خطی از مقادیر تاخیر و تاخیر از متغیرهای باقیمانده بیان می شود. این رویکرد باعث می شود که همبستگی و پویایی کوتاه مدت متغیرهای موجود در مدل را ضبط کنید. یک مدل VAR کاملاً انعطاف پذیر است ، و برای این نوع مدل ، تجزیه و تحلیل نتایج در هر معادله یا به صورت جداگانه معمول نیست (آریاس و تورس ، 2004). به طور خلاصه ، ما دو مدل VAR تخمین زده ایم:
RP x t = α 10 + α 12 rp x t - 1 + α 13 p r t - 1 + α 14 rp x t - 2 + α 15 p r t - 2 + γ 1 lm r t + e 1 t
P R T = α 20 + α 22 RP X T - 1 + α 23 P R T - 1 + α 24 RP X T - 2 + α 25 P R T - 2 + γ 2 LM R T + E 2 T
RNA V T = α 10 + α 12 RNA V T - 1 + α 13 P R T - 1 + α 14 RNA V T - 2 + α 15 P R T - 2 + γ 1 LM R T + E 1 T
P R T = α 20 + α 22 RNA V T - 1 + α 23 P R T - 1 + α 24 RNA V T - 2 + α 25 P R T - 2 + γ 2 LM R T + E 2 T
در مدل 1، متغیر بازده مربوط به قیمت سهام است، در حالی که در مدل 2، بازده مربوط به NAV است. PR حق بیمه (یا تخفیف) است و LMR (بازده بازار محلی) یک متغیر کنترل برون زا است که مخفف بازده بازار کشور مبدا دارایی های CEF است. بنابراین مدلهای ما شامل متغیرهای محلی و متغیرهای مربوط به کشور تجارت CEF میشود. این دو مدل به طور جداگانه برای هر یک از 29 صندوق کشوری CEF در نمونه برآورد شده است.
ما از معیار اطلاعات Akaike (1974) (AIC) برای انتخاب تعداد بهینه تاخیرهای مدلهای VAR استفاده کردیم. برای اکثر صندوق ها (به ترتیب 89. 65% و 79. 31% برای مدل های 1 و 2)، تعداد بهینه تاخیرها برابر با دو بود (عمداً با معادلات ما برای دو مدل VAR مطابقت دارد) (جدول 3 را ببینید).
هنگامی که تعداد بهینه تأخیرها انتخاب شد و مشکل خودهمبستگی سریال کنار گذاشته شد [نتایج آزمایش لاگرانژ-ضریب (LM) در صورت درخواست در دسترس است]، لازم است مشخص شود که آیا RPX، RNAV و PR ثابت هستند یا خیر. یکی از شرایط معمول برای تخمین مناسب مدل VAR این است که متغیرهایی که وارد مدل می شوند ثابت باشند (آریاس و تورس، 2004) [2]. در این راستا، وقتی ثابت می شود که میانگین و واریانس ثابت است (یعنی متغیر ثابت است)، می توان نتیجه گرفت که رابطه بین متغیرها یک رابطه کوتاه مدت است و اگر قدرت پیش بینی حق بیمه ها وجود داشته باشد. یا تخفیف) در بازده، این قدرت پیش بینی باید در بازه های زمانی کوتاه باشد (طول تاخیر بهینه دو ماه را به خاطر بسپارید).
سپس، آزمایشهای Dickey-Fuller را برای بررسی اینکه آیا سری (RPX، RNAV و PR) یک ریشه واحد ارائه میدهند یا خیر، اجرا کردیم. سپس (برای هر یک از وجوه) آزمونهای علیت گرنجر - همانطور که در ادبیات رایج است - (به عنوان مثال، پرادان و همکاران، 2020 را ببینید) برای این سه سری اجرا کردیم. هدف اصلی آزمونهای علیت تعیین اینکه آیا برخی از روابط علی بین متغیرها وجود دارد یا خیر و به طور خاص، آیا متغیرهای تأخیر (به عنوان مثال) PR به پیشبینی مقادیر آینده RPX یا RNAV کمک میکنند یا خیر. به طور خلاصه، آزمونهای علیت گرنجر به ما امکان میدهند تعیین کنیم که آیا حق بیمه/تخفیف قدرت پیشبینی بازده را نشان میدهد یا خیر.
ما ابتدا آزمایشهای علیت را برای هر CEF انجام دادیم، و سپس نتایج را برای همه وجوه جمعآوری میکنیم تا مشخص کنیم، به عنوان مثال، چند وقت یکبار PR (گرنجر) باعث ایجاد RPX یا RNAV میشود.
در نهایت، توابع پاسخ ضربه ای را تخمین زدیم. تمرکز ما مشاهده این است که چگونه یک شوک در زمان t PR بر بازده تأثیر می گذارد، بنابراین وجود یا عدم وجود قابلیت پیش بینی بازده، افق پیش بینی و جهت (یا علامت) تأثیر را تعیین می کند.
4. نتایج
جدول 4 مقادیر p تست های Dickey-Fuller را برای RPX و RNAV نشان می دهد. هر دو متغیر ثابت هستند (p-value 0. 000) برای 29 CEF در نمونه.
شکل 1 چنین رفتار ثابتی را برای صندوق سرمایه گذاری اروپا (EEA) نشان می دهد.
از سوی دیگر، روابط عمومی برای 23 صندوق از 29 صندوق (یا 79. 31٪) در نمونه ثابت بود. به طور کلی، حتی اگر انحرافات از ارزش بنیادی به طور میانگین برگردانده می شوند، شواهدی مبنی بر تخفیف های مداوم برای برخی از صندوق ها وجود دارد. شکل 2 رفتار میانگین برگشتی حق بیمه (یا تخفیف) را برای MXF (صندوق مکزیک) نشان می دهد.
ما آزمون دیکی-فولر را در تفاوت های اولیه برای شش صندوق غیر ثابت اجرا کردیم. پس از تفاوت، هر شش سری PR به ثابت بودن دست یافتند.
جدول 5 نتایج آزمون های علیت گرنجر را نشان می دهد. به طور خلاصه، میتوانیم ببینیم که PR Granger باعث RPX برای 16 سرمایه از 29 سرمایه در نمونه میشود. به عبارت دیگر، برای 55. 17٪ از وجوه، ما شواهدی مطابق با این ایده پیدا کردیم که حق بیمه (یا تخفیف) CEF دارای قدرت پیش بینی بازده CEF است. در مجموع، به نظر میرسد بازار با استفاده از اطلاعات موجود در حق بیمهها (یا تخفیفها) میتواند بازده آتی صندوق را پیشبینی کند. این نوع پیش بینی پذیری در برابر کارایی بازار (در شکل ضعیف آن) است. ممکن است انحرافات از ارزش بنیادی ریسک سیستماتیک (از دیدگاه منطقی) را به همراه داشته باشد یا اینکه انحرافات منعکس کننده عوامل رفتاری (مثلاً ریسک معامله گر نویز) باشد که در نهایت در RPX ظاهر می شود. ما موضوع جالب تفکیک نوع ریسک (اعم از منطقی یا رفتاری) را برای تحقیقات آینده واگذار می کنیم.
ما همچنین مشاهده کردیم که PR Granger تنها برای شش (از 29) بودجه باعث RNAV می شود. در مجموع، میتوانیم ادعا کنیم که اگرچه حق بیمهها یا تخفیفها دارای قدرت پیشبینی در بازده NAV هستند، قدرت پیشبینی بسیار ضعیف است (فقط 20. 69٪ از نمونه ما را پوشش میدهد). این نتیجه تا حدودی مورد انتظار بود زیرا بازده NAV بیشتر به عملکرد دارایی های صندوق یا توانایی های مدیریتی برای استخراج بازده از آن دارایی ها مرتبط است.
ضمیمه 1 نتایج گرافیکی را برای تجزیه و تحلیل عملکرد پاسخ Impulse ارائه می دهد. ما رفتار RPX را به دنبال شوک در PR مطالعه می کنیم. با داشتن سطح اهمیت 5 ٪ ، می توان نتیجه گرفت که از نظر آماری از نظر آماری برای 23 صندوق وجود دارد که در حق بیمه افزایش می یابد (یا در تخفیف کاهش می یابد) ، تأثیر منفی بر بازده آینده صندوق برای مدت کوتاهی تأثیر می گذارد و سپس به اولیه آنها باز می گرددمرحله. شکل 3 این نوع رفتار را نشان می دهد [یعنی. تأثیر منفی اولیه و به دنبال آن یک اثر غیر معنی دار (یعنی فاصله اطمینان شامل صفر) در RPX پس از یک شوک حق بیمه (مثبت) برای اعتماد سرمایه گذاری Aberdeen Japan (AJIT) است.
این یافته از بازده منفی (مثبت) پس از کاهش تخفیف (افزایش) مطابق با ایده معقول در بازده سهم CEF و همچنین با Swaminathan (1996) ، کیم و سونگ (2010) و جونز و استروپ (2010) است. از آنجا که CEF با تخفیف بالاتر تمایل به قرار گرفتن در معرض ریسک بالاتری دارند و بازارهای محلی یا هدف آنها احتمالاً موانع مستقیم و غیرمستقیم بالاتری را برای سرمایه گذاری مانند کنترل سرمایه ، ریسک سیاسی و نقدینگی ، بی ثباتی کلان اقتصادی و عدم تقارن اطلاعات در بین محلی و خارجی ارائه می دهند. سرمایه گذاران. در کل ، اگر قرار گرفتن در معرض خطر کاهش یابد ، حق بیمه باید افزایش یابد (یا تخفیف باید سقوط کند) و در نتیجه ، بازده آینده باید کاهش یابد.
ضمیمه 2 نمودارهای عملکرد پاسخ Impulse را برای تجزیه و تحلیل چگونگی تأثیر شوک در حق بیمه یا تخفیف بر بازده NAV نشان می دهد. به طور کلی ، نمودارها نتایج مختلط و تا حدودی بی نتیجه را نشان می دهند. ما از نظر آماری شواهد قابل توجهی برای هفت صندوق پیدا کردیم که نشان می دهد افزایش حق بیمه به تأثیرات مثبت بر RNAV تبدیل می شود. پس از شوک ممتاز ، RNAVs افزایش می یابد و سپس به حالت اولیه خود باز می گردد. این نوع رفتار در شکل 4 برای "Baillie Gifford Japan Trust (BGFD)" نشان داده شده است.
یکی از صندوق ها یک رفتار متضاد را ارائه می دهد زیرا افزایش حق بیمه منجر به کاهش بازده NAV می شود. برای 21 صندوق باقیمانده ، ما نتوانستیم جهت حرکت را تشخیص دهیم با توجه به این واقعیت که عملکردهای پاسخ Impulse از نظر آماری ناچیز هستند.
علاوه بر این ، نتایج ما در این دو پیوست به این ایده اشاره می کند که بازده NAV نسبت به بازده PX نسبت به شوک ها کمتر پاسخگو است [شواهد در این جهت نیز توسط فرانکل و اشموکلر (2000) یافت شد.
5. بحث و نتیجه گیری
در این مقاله ، قدرت پیش بینی حق بیمه (یا تخفیف) در قیمت سهام آینده و بازده خالص دارایی های نمونه از صندوق های بسته مورد بررسی قرار گرفته است. ما می دانیم که حق بیمه دارای قدرت پیش بینی کننده ای هستند و این برای بازده قیمت سهام قوی تر از بازده NAV است. در اصل ، ما می دانیم که بازار می تواند رفتارهای آینده را پیش بینی کند زیرا پیش بینی افزایش حق بیمه باعث کاهش قیمت سهام برای یک یا دو دوره آینده می شود. علاوه بر این ، ما می دانیم که قدرت بازار برای پیش بینی بازده NAV ، اگرچه ضعیف است ، اما به دور از وجود نیست. در این راستا ، ما مشاهده می کنیم که (با سطح 5 ٪ اهمیت) در بیش از 24 ٪ از بودجه ، پیش بینی می شود که حق بیمه پیش بینی می کند NAV بالاتر یک یا دو ماه پیش رو داشته باشد. این یافته تحقیقات بیشتری را نشان می دهد زیرا انتظار می رود که بازده NAV با عملکرد دارایی هایی که صندوق در اختیار دارد نسبت به عملکرد قیمت سهام صندوق نزدیک تر باشد.
در کل ، نتایج ما به طور گسترده ای با ایده درجه خاصی از ناکارآمدی در بازار CEF سازگار است زیرا بازده با استفاده از اطلاعات موجود در حق بیمه یا تخفیف تا حدودی قابل پیش بینی است. از انحراف دیدگاه منطقی از اطلاعات اساسی در مورد اطلاعات در مورد انواع مختلف ریسکی که یک سرمایه گذار با آن روبرو است ، مانند موانع سرمایه گذاری مستقیم و غیرمستقیم ، کنترل سرمایه ، ریسک سیاسی و نقدینگی ، بی ثباتی کلان اقتصادی و عدم تقارن اطلاعات بین سرمایه گذاران محلی و خارجی. با این وجود ، انحراف از ارزش اساسی نیز می تواند مربوط به عوامل رفتاری مانند وجود معامله گران غیر آگاهانه یا سر و صدا باشد که سطح بالاتری از ریسک را در بازار CEF وارد می کنند. ما مسئله جالب توجه را برای متمایز کردن کدام نوع ریسک (چه منطقی و چه رفتاری) برای صندوق های کشور بسته و از جمله هزینه های معامله در تحلیل های ما قرار می دهیم. علاوه بر این ، اجرای یک روش کلی از رویکرد تخمین لحظه ها (GMM) (مانند MROUA و Trabelsi ، 2020) نیز در دستور کار ما قرار دارد. سایر تلاشهای ارزشمند آینده در آینده شامل جداسازی تأثیر بحران مالی جهانی سال 2008 در نتایج ما است ، و مانند لوی-یواتی و اوبید (2000) ، بررسی واگرایی قیمت سهام و NAV ها در طی بحران.