راهنمای نهایی برای مدل سازی مالی برای استارتاپ ها

  • 2021-12-30

راه اندازی شرکت های راه اندازی شرکت Navigator. علاقه مند به بازاریابی (دیجیتال) ، استارتاپ ها و نوآوری. فوتبال ، تنیس ، خانواده ، موسیقی.

منابع را نشان می دهد

آیا شما یک استارتاپ دارید و آیا می خواهید آینده مالی پایدار بسازید؟بهترین شیوه ها را در راهنمای نهایی مدل سازی مالی برای استارتاپ ها کشف کنید.

ما سه سوال بسیار آسان برای شما داریم:

  1. آیا می خواهید یک تجارت پایدار (از نظر مالی) ایجاد کنید؟
  2. آیا به دنبال بودجه هستید؟
  3. آیا می خواهید از ورشکستگی خودداری کنید؟

احتمالاً حداقل یک بار جواب داده اید. اگر شرکت خود را تأسیس کرده اید ، احتمالاً بله در مورد هر سه سؤال اعمال می شود.

پوشش هر سه (نوعی) یک مدل مالی بسیار مهم است. دلیل این امر این است که شما به دنبال این مقاله هستید ، ظاهراً برای شما برای مدل سازی مالی نیز موضوع مهمی است ، در غیر این صورت شما در اینجا نخواهید بود ، درست است؟؛)

خوب ، شما به جای مناسب رسیده اید!با حمایت از حدود هزار استارتاپ و مقیاس های مقیاس مالی خود در طی چند سال گذشته با تیم Navigator EY ، ما همه چیزهایی را که شما باید بدانید و تمام بهترین شیوه های موجود در مورد مدل سازی مالی برای شروع مشاغل را نوشتیم: نهاییراهنمای مدل سازی مالی برای استارتاپ ها!

توجه: در این مقاله ما هیچ الگوی مدل سازی مالی را به اشتراک نمی گذاریم. چرا؟تن و تن از آنها از قبل بصورت آنلاین در دسترس است: به سادگی به دنبال "الگوی مدل مالی" در وب باشید و شما تمام می شوید.

این مقاله با هدف انجام کاری که یک الگوی نمی تواند برای شما انجام دهد نوشته شده است: به شما در درک عناصر مختلف و فنی مدل مالی یک استارتاپ کمک می کند ، یاد بگیرید که چگونه آن را پر کنید و داده های خود را انجام دهید تا بتوانید حس کنیدخودتان از نتایج خارج شوید. و اگر به پشتیبانی اضافی احتیاج دارید ، با استفاده از فرم تماس ، احساس راحتی کنید.

آیا به ایجاد پیش بینی های مالی خود نیاز دارید؟

Navigator EY Finance: نرم افزار مدل سازی مالی ما برای استارتاپ ها ، که توسط کارآفرینان در بیش از 50 کشور جهان مورد اعتماد قرار گرفته است ، بررسی کنید.

سه دلیل برای داشتن یک مدل مالی به عنوان استارتاپ

چرا ساختن یک تجارت اقتصادی از نظر اقتصادی مهم است

قبل از اینکه به فنی و عناصر مختلف مدل مالی یک استارتاپ شیرجه بزنیم ، می خواهیم دیدگاه خود را کمی گسترش دهیم و به این موضوع بپردازیم که چرا پیش بینی به طور کلی موضوع مهمی برای استارتاپ ها است. تقریباً همه شرکت ها نوعی برنامه ریزی مالی یا بودجه ریزی را انجام می دهند ، اما دلایل خاصی وجود دارد که یک برنامه مالی برای استارتاپ ها به طور خاص مهم است:

  1. برای ایجاد یک تجارت اقتصادی از نظر اقتصادی به یکی از آنها نیاز دارید. چرا؟زیرا با کمیت (و سپس اعتبار سنجی) برنامه تجاری و الگوی تجاری ، فرضیات و چشم انداز خود می توانید بدانید که آیا می توانید ایده های خود را به یک تجارت پایدار تبدیل کنید. علاوه بر این ، اگر نسخه های مختلفی ("سناریو") ایجاد می کنید ، برای آینده بهتر آماده هستید ، به خصوص اگر همه چیز به روشی که شما برنامه ریزی کرده اید پیش نرود. اگر نیم سال بعد راه اندازی کنید چه می کنید؟پاسخ به چنین سؤالی در "بدترین سناریو" شما به شما کمک می کند تا پیش بینی کنید که چگونه جریان نقدی ، سودآوری و نیاز به بودجه شما تأثیر می گذارد.
  2. به عنوان بخشی از فرآیند جمع آوری کمک مالی به یکی نیاز دارید. سرمایه‌داران معمولاً وقتی با آن‌ها برای جمع‌آوری سرمایه تعامل می‌کنید، خواه سرمایه‌گذار فرشته، VC، بانک یا ارائه‌دهنده یارانه باشند، از شما یک برنامه مالی می‌خواهند. سرمایه‌گذاران خاص به جزییات بیشتری نسبت به سایرین نیاز دارند، اما ساختن یک مدل عاقلانه است حتی اگر فقط نیاز به ارائه داده‌های سطح بالا برای آنها داشته باشید. چرا؟زیرا به شما کمک می‌کند به سؤالات پیچیده‌ای که ممکن است یک سرمایه‌دار هنگام وارد شدن به پرونده کسب‌وکار شما داشته باشد پاسخ دهید. علاوه بر این، اگر به درستی محاسبه نکرده باشید که واقعاً به چه میزان بودجه نیاز دارید، چگونه می‌خواهید بودجه خود را افزایش دهید؟
  3. برای اطلاع رسانی به خود و سهامداران به یکی نیاز دارید. اگر هیچ هدفی برای دستیابی یا هدایت اطلاعاتی برای مقایسه ندارید، چگونه می دانید که شرکت شما چگونه است؟چگونه می خواهید سهامداران خود را در مورد نحوه خرج کردن پول آنها و اینکه آیا طبق وعده داده شده بدون هیچ گونه برنامه مالی برای معیار عمل می کنید، به روز کنید؟برای انجام این کار به یک پیش بینی نیاز دارید.

آیا این دلایل در مورد شما نیز صدق می کند؟خوب!پس حتما به خواندن ادامه دهید…

دو رویکرد متفاوت برای مدل‌سازی مالی برای استارت‌آپ‌ها

ساختن یک مدل مالی دشوار نیست، اما چگونه می توان اعداد را بدست آورد؟

اغلب ساختن یک مدل مالی واقعاً مسئله ای نیست. تعداد قالب‌هایی که می‌توانید به صورت آنلاین پیدا کنید بی‌شمار است و همیشه فردی با اکسل آشناست تا در موارد فنی به شما کمک کند. مشکل واقعی (و سؤالی که اغلب با آن مواجه می‌شویم) این است: چگونه به اعداد برسیم؟

... چگونه فروش را پیش بینی می کنید؟... اندازه بازار بخش من چقدر است؟... چقدر باید برای بازاریابی هزینه کنم؟و غیره.

دو روش اصلی برای پاسخ به این سوالات وجود دارد: پیش بینی از بالا به پایین و پیش بینی از پایین به بالا.

پیش بینی از بالا به پایین

با استفاده از رویکرد بالا به پایین، شما از منظر ماکرو/خارج به سمت نمای میکرو کار می کنید. معمولاً برآوردهای صنعت به عنوان نقطه شروع در نظر گرفته می شوند و به اهدافی که برای شرکت شما مناسب هستند، محدود می شوند.

در اصل روش بالا به پایین به شما کمک می کند تا پیش بینی را بر اساس سهم بازاری که می خواهید در یک بازه زمانی معقول بدست آورید، تعریف کنید. یک کمک مفید برای انجام پیش بینی از بالا به پایین مدل TAM SAM SOM است.

مدل TAM SAM SOM اندازه بازار را در سه سطح به تصویر می‌کشد: کل بازار جهانی برای یک محصول یا خدمات (TAM: کل بازار موجود)، بخشی از آن بازار که با پیشنهاد خاص خود (بازار تخصصی) متناسب با موقعیت جغرافیایی شما تنظیم شده است. دسترسی (SAM: بازار در دسترس قابل سرویس)، و بخشی از SAM که می‌توانید به طور واقع بینانه به دست آورید (SOM: بازار قابل دستیابی قابل سرویس)، با توجه به رقابت موجود. بنابراین SOM با هدف فروش شما برابر است زیرا نشان دهنده ارزش سهم بازاری است که قصد دارید آن را بدست آورید.

Example of a TAM SAM SOM visualization (source: EY Finance Navigator’s financial planning software for startups)

نمونه ای از تجسم TAM SAM SOM (منبع: نرم افزار برنامه ریزی مالی EY Finance Navigator برای استارت آپ ها)

بر اساس اهداف فروش که با استفاده از مدل TAM SAM SOM تعریف می‌کنید، گام بعدی برآورد تمام هزینه‌های مورد نیاز برای ساخت یا ارائه محصول یا خدمات شما و همه هزینه‌هایی است که برای انجام کلیه فروش‌ها و بازاریابی، تحقیق و توسعه، ووظایف عمومی و اداری برای شرکت شما برای زنده ماندن.

بدیهی است که هنگام تخمین این موارد سودآوری در یک بازه زمانی معقول را هدف قرار می دهید. به عبارت دیگر: در برخی مواقع همه هزینه ها و هزینه ها نباید از اهداف درآمدی شما فراتر رود تا به EBITDA مثبت (درآمد قبل از بهره، مالیات، استهلاک و استهلاک) برسید.

پیش بینی از پایین به بالا

مشکل رویکرد بالا به پایین این است که ممکن است شما را به پیش بینی بیش از حد خوش بینانه (مخصوصاً فروش) وسوسه کند. اغلب کارآفرینان SOM (برابر با فروش) را با گرفتن درصد تصادفی از بازار محاسبه می کنند، بدون اینکه واقعاً ارزیابی کنند که آیا این هدف به طور واقعی قابل دستیابی است یا خیر.

درصد کمی از یک بازار ممکن است ناچیز به نظر برسد، اما می تواند برای مثال در سال راه اندازی شما بسیار خوش بینانه باشد. بنابراین، تکمیل روش از بالا به پایین با رویکرد پایین به بالا می تواند مفید باشد.

رویکرد پایین به بالا کمتر به عوامل خارجی (بازار) وابسته است، اما از داده های خاص شرکت داخلی مانند داده های فروش یا ظرفیت داخلی شرکت شما استفاده می کند. بر خلاف روش بالا به پایین، رویکرد پایین به بالا با نمای میکرو/درون به بیرون شروع می شود و به سمت نمای کلان می رود. این بدان معناست که پیش بینی بر اساس محرک های ارزش اصلی کسب و کار شما انجام می شود.

مثال کوتاه: فرض کنید یکی از محرک‌های اصلی یک تجارت آنلاین SaaS، بازاریابی آنلاین است. یکی از تاکتیک های بازاریابی آنلاین آن، تبلیغ محصول خود از طریق لینکدین است. این شرکت می‌تواند هزینه‌های هر کلیک را با استفاده از ابزار تبلیغاتی LinkedIn تعریف کند، تعداد بازدیدکنندگان وب‌سایتی را که در نتیجه جذب می‌کند، تبدیل از بازدیدکننده وب‌سایت به سرنخ و تبدیل از لید به مشتری را تخمین بزند.

بر اساس این معیارها، شرکت ایده خوبی از فروش بالقوه خواهد داشت، البته با محدودیت بودجه موجود برای تبلیغات آنلاین. بنابراین انجام تجزیه و تحلیل از پایین به بالا نه تنها شما را وادار می کند که در مورد اهداف واقعی برای شرکت شما فکر کنید، بلکه در مورد روش هایی که منابع خود را در آن هزینه می کنید نیز فکر کنید.

با رویکرد پایین به بالا، درآمدها، هزینه‌ها، هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها را به همان روشی که در بالا توضیح داده شد برآورد می‌کنید: بر اساس منابع موجود و داده‌های شرکت موجود. اما مشکل روش پایین به بالا این است که ممکن است خوشبینی مورد نیاز برای متقاعد کردن دیگران در مورد پتانسیل شرکت شما را نشان ندهد.

اگر شما یک موسس استارت آپ هستید و به دنبال افزایش بودجه هستید، ممکن است رویکرد پایین به بالا این کار را انجام ندهد. سرمایه گذاران معمولاً انتظار دارند که استارت آپ ها سریع رشد کنند و سهم بازار قابل توجهی را به سرعت به دست آورند. روش پایین به بالا ممکن است آن را منعکس نکند.

ایجاد پیش بینی با منحنی رشد تند دشوار است اگر هر فروش باید منطقی باشد و اگر نقطه شروع آن حداکثر ظرفیت شرکت شما (یا بودجه برای اهداف تبلیغاتی) باشد. با رویکرد پایین به بالا، در نظر گرفتن عواملی مانند ویروسی بودن یا تبلیغات دهان به دهان دشوار است. علاوه بر این، دلیل اصلی نیاز به تامین مالی خارجی، اغلب افزایش ظرفیت و رشد سریعتر از یک شرکت است که به صورت ارگانیک انجام می دهد.

بنابراین، زمانی که پیش‌بینی استارت‌آپ خود را می‌سازید، می‌تواند توصیه شود که هر دو روش پایین به بالا و بالا به پایین را ترکیب کنید، به خصوص زمانی که قصد دارید با کمک مالی خارجی به منحنی رشد قوی برسید. از روش پایین به بالا برای پیش بینی کوتاه مدت خود (1-2 سال آینده) و از روش بالا به پایین برای بلند مدت (3-5 سال آینده) استفاده کنید. این باعث می شود بتوانید اهداف کوتاه مدت خود را به خوبی اثبات و از آنها دفاع کنید و اهداف بلند مدت شما سهم بازار مطلوب و جاه طلبی سرمایه گذار را نشان می دهد.

مفروضات

مهم نیست که از چه رویکردی برای ساختن مدل مالی استارتاپ خود استفاده می کنید ، بسیار مهم است که بتوانید شماره های خود را با فرضیات اثبات کنید. به عنوان یک راه اندازی ، داده های تاریخی اغلب در دسترس نیست ، بنابراین باید بتوانید "اثبات" پشت شماره های خود را ارائه دهید.

این همچنین به شما کمک می کند وقتی که با سرمایه گذاران شروع به گفتگو کنید ، زیرا آنها به طور معمول علاقه مند به دانستن استدلال پشت شماره شما هستند. آنها در نظر دارند که پول را در شرکت شما قرار دهند ، بنابراین شما نمی خواهید به آنها این احساس را بدهید که می فروشید Baloney!

فرضیات می تواند هر چیزی باشد که تعداد شما را تأیید کند: تحقیقات بازار ، حجم جستجوی وب ، قراردادها با تأمین کنندگان ، اعتبار سنجی قیمت گذاری ، فروش تاریخی ، نرخ تبدیل ، صورتحساب مواد ، ترافیک وب سایت و غیره. ایجاد "اتاق داده" می تواند مفید باشد (به عنوان مثال یک پوشه درایو) که در آن شما این نوع شواهد را جمع آوری می کنید. با این کار ، شما به آرامی در حال ساختن کتابخانه ای هستید که زیر همه شماره هایی که در مدل خود قرار داده اید ، در صورتی که یک سرمایه گذار ممکن است یک روند دقت لازم را درخواست کند ، آماده هستید.

اکنون ، این بیش از حد کافی برای شروع کار است. بیایید به آن برسیم: مرور مالی یک مدل مالی خوب (از یک استارتاپ) باید شامل شود!

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.