شرکت مدیریت ثروت ناشناس کتی پارتو به عنوان یکی از 10 مدیر برتر ثروتمند برای زنان در ایالات متحده توسط Forbes شناخته شده است.
Akhilesh Ganti یک متخصص تجارت فارکس است که 20+ سال تجربه دارد و مستقیماً مسئولیت کلیه تصمیمات مربوط به معاملات ، ریسک و مدیریت پول را که در Arctosfx LLC گرفته شده است ، بر عهده دارد. وی مدرک لیسانس بیوشیمی و MBA را از M. S. U کسب کرده است ، و همچنین مشاور تجارت کالا (CTA) ثبت شده است.
ویکی ولاسکز یک محقق و نویسنده است که سازمان های مختلف جامعه و غیرانتفاعی را مدیریت ، هماهنگ و کارگردانی کرده است. وی تحقیقات عمیق در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی انجام داده است و همچنین مواد آموزشی را برای منطقه بزرگ ریچموند تجدید نظر و ویرایش کرده است.
وقتی صحبت از پول و سرمایه گذاری می شود ، ما همیشه به همان اندازه منطقی نیستیم که فکر می کنیم هستیم - به همین دلیل یک رشته مطالعه کامل وجود دارد که رفتار گاه عجیب ما را توضیح می دهد. شما به عنوان یک سرمایه گذار در کجا قرار دارید؟
بینش در مورد تئوری و یافته های تأمین مالی رفتاری ممکن است به شما در پاسخ به این سوال کمک کند.
غذای اصلی
- نظریه مالی جریان اصلی به این فرض متکی است که شرکت کنندگان در بازار بازیگران منطقی هستند ، که حداکثر سازنده های خودشان هستند که هرگز اشتباه نمی کنند.
- امور مالی رفتاری برای به چالش کشیدن فرضیات تئوری بازیگر عقلانی در نظر گرفته شده است زیرا در مورد بازارها ، سرمایه گذاری ها و سایر امور مالی اعمال می شود.
- امور مالی رفتاری برای درک رفتار سرمایه گذار در دنیای واقعی به شدت از روانشناسی شناختی خارج می شود.
سؤال از تئوری بازیگر عقلانی
نظریه اقتصادی استاندارد مبتنی بر این عقیده است که افراد به شکلی منطقی رفتار می کنند و تمام اطلاعات موجود در فرآیند سرمایه گذاری تعبیه شده است. این فرض ، که به عنوان تئوری بازیگر عقلانی (RAT) شناخته می شود ، اصلی ترین فرضیه بازار کارآمد (EMH) است. به گفته موش ، افراد کاملاً به محاسبات منطقی متکی هستند تا انتخاب های منطقی انجام دهند که منجر به نتایج مطابق با بهترین منافع خود یا حداکثر سازی ابزار می شود. RAT فرض می کند که بازیگران منطقی بر اساس محاسبات بدون خطا ، اطلاعات کامل و کاملی که همیشه در دسترس آنها هستند ، این گزینه های منطقی را انجام می دهند. بنابراین بازیگران منطقی سعی می کنند در هر شرایطی به طور فعال از مزیت خود به حداکثر برسند و به طور مداوم سعی می کنند ضررهای خود را به شیوه ای شخصی خود به حداقل برسانند.
با این حال، محققان مفروضات RAT را زیر سوال بردهاند و شواهدی را کشف کردهاند که نشان میدهد رفتار منطقی، در واقع، آنقدر رایج نیست که ما ممکن است توسط جریان اصلی اقتصاد باور کنیم. مالی رفتاری تلاش می کند تا درک و توضیح دهد که چگونه احساسات انسانی بر فرآیندهای تصمیم گیری مالی و سرمایه گذاری تأثیر می گذارد. ممکن است از آنچه که آنها تاکنون یافته اند شگفت زده شوید.
حقیقت در مورد رفتار سرمایه گذار
هر سال دالبار، یک شرکت تحقیقاتی خدمات مالی، مطالعهای با عنوان «تحلیل کمی رفتار سرمایهگذاران» منتشر میکند و در سال 2015، این گزارش به این نتیجه رسید که سرمایهگذاران متوسط به طور مداوم در دستیابی به بازدههایی که با شاخصهای بازار گستردهتر یا حتی مطابقت دارند، شکست میخورند. این نشان داد که «متوسط سرمایهگذار صندوق سرمایهگذاری مشترک سهام، عملکرد کمتری نسبت به S& P 500 با حاشیه وسیع 8. 19 درصدی داشته است. بازده گستردهتر بازار بیش از دو برابر میانگین بازده سرمایهگذاران صندوق سرمایهگذاری سهام است (13. 69 درصد در مقابل 5. 50 درصد». سرمایهگذاران صندوقهای مشترک با درآمد ثابت متوسط نیز به طور مداوم عملکرد ضعیفی داشتند - بازدهی 4. 81٪ کمتر از شاخص بازار اوراق قرضه.
در پیگیری سال 2020 از همین نشریه، دالبار دوباره به این نتیجه رسید که سرمایه گذاران متوسط در دستیابی به بازده شاخص بازار شکست می خورند. این مطالعه نشان داد که سرمایهگذار معمولی سهام 5. 35 درصد کمتر از بازده S& P 500 در سال 2019 درآمد داشته است. و حتی اگر سرمایهگذار با درآمد ثابت «بهترین سود سالانه خود از سال 2012» یعنی 4. 62 درصد را داشته است، باز هم کمتر از معیار 8. 72 درصد است. بازده شاخص
چرا این اتفاق می افتد؟مالی رفتاری برخی از توضیحات ممکن را ارائه می دهد.
ترس از پشیمانی
ترس از پشیمانی، یا صرفاً نظریه پشیمانی، با واکنش عاطفی افراد پس از اینکه متوجه میشوند در قضاوت اشتباه کردهاند، سروکار دارد. در مواجهه با چشم انداز فروش سهام، سرمایه گذاران از نظر عاطفی تحت تاثیر قیمتی که سهام را در آن خریداری کرده اند، می شوند. بنابراین، آنها از فروش آن به عنوان راهی برای جلوگیری از پشیمانی از سرمایه گذاری بد و همچنین شرمساری از گزارش ضرر اجتناب می کنند. همه ما از اشتباه کردن متنفریم، اینطور نیست؟
آنچه سرمایه گذاران باید در هنگام فکر کردن به فروش سهام از خود بپرسند این است: "اگر این اوراق از قبل نقد شده باشد، عواقب تکرار همان خرید چیست و آیا من دوباره در آن سرمایه گذاری می کنم؟"اگر پاسخ "نه" است، زمان فروش فرا رسیده است. در غیر این صورت، نتیجه پشیمانی از خرید سهام زیانده و پشیمانی از عدم فروش زمانی است که مشخص شد تصمیم سرمایهگذاری ضعیفی گرفته شده است - و یک چرخه معیوب رخ میدهد که اجتناب از پشیمانی منجر به پشیمانی بیشتر میشود.
تئوری پشیمانی همچنین می تواند برای سرمایه گذاران صادق باشد وقتی که آنها متوجه می شوند که سهام آنها فقط خرید را در نظر گرفته اند ، از نظر ارزش افزایش یافته است. برخی از سرمایه گذاران با پیروی از خرد متعارف و خرید فقط سهام که همه افراد دیگر خریداری می کنند ، از احتمال احساس این حسرت جلوگیری می کنند و تصمیم خود را با "همه افراد این کار را انجام می دهند" منطقی می کنند.
به طرز عجیبی ، بسیاری از مردم نسبت به از دست دادن پول در سهام ناشناخته یا غیرقانونی ، از دست دادن پول در یک سهام محبوب که نیمی از جهان در اختیار دارد ، شرمنده کمتری احساس می کنند.
رفتارهای حسابداری ذهنی
انسان تمایل به قرار دادن وقایع خاص در محفظه های ذهنی دارد و تفاوت بین این محفظه ها گاهی اوقات بر رفتار ما تأثیر می گذارد تا خود وقایع.
به عنوان مثال ، می گویند ، شما قصد دارید در تئاتر محلی یک نمایش بگیرید و بلیط ها هر کدام 20 دلار است. وقتی به آنجا رسیدید ، می دانید که یک قبض 20 دلار از دست داده اید. آیا به هر حال بلیط 20 دلاری برای نمایش خریداری می کنید؟امور مالی رفتار نشان داده است که تقریباً 88 ٪ از افراد در این شرایط این کار را انجام می دهند. حال ، بیایید بگوییم که هزینه بلیط 20 دلار را از قبل پرداخت کرده اید. وقتی به درب می رسید ، متوجه می شوید بلیط شما در خانه است. آیا برای خرید دیگری 20 دلار پرداخت می کنید؟فقط 40 ٪ از پاسخ دهندگان دیگری را خریداری می کنند. با این حال ، توجه کنید که در هر دو سناریو ، شما 40 دلار خارج هستید: سناریوهای مختلف ، همان مقدار پول ، محفظه های ذهنی مختلف. خیلی احمقانه ، ها؟
یک نمونه سرمایه گذاری از حسابداری ذهنی به بهترین وجه با تردید در فروش سرمایه گذاری که زمانی دستاوردهای هیولایی داشته و اکنون سود متوسطی دارد ، نشان داده شده است. در طی یک رونق اقتصادی و بازار گاو نر ، مردم به دستاوردهای سالم ، البته ، عادت می کنند. هنگامی که تصحیح بازار ارزش خالص سرمایه گذار را کاهش می دهد ، آنها از فروش در حاشیه سود کوچکتر دریغ می کنند. آنها محفظه های ذهنی را برای دستاوردهایی که قبلاً داشتند ایجاد می کنند و باعث می شوند منتظر بازگشت آن دوره سودآور باشند.
نظریه چشم انداز و ضرر
این یک جراح مغز و اعصاب طول نمی کشد تا بدانیم که مردم ترجیح می دهند سرمایه گذاری مطمئن را به یک نامشخص بازگرداند - ما می خواهیم برای هرگونه خطر اضافی پرداخت کنیم. این بسیار منطقی استاین قسمت عجیب است. نظریه چشم انداز نشان می دهد که افراد نسبت به ضرر ، میزان متفاوتی از احساسات را نسبت به دستاوردها بیان می کنند. افراد از ضررهای آینده نگر بیشتر از آنکه از دستاوردهای برابر خوشحال باشند ، استرس بیشتری دارند.
یک مشاور سرمایه گذاری لزوماً با تماس با مشتری خود هنگام گزارش ، 500،000 دلار سود در سبد مشتری ، از تماس با مشتری خود سیل نمی شود. اما ، می توانید شرط بندی کنید که وقتی تلفنی 500000 دلار ضرر می کند ، تلفن زنگ می زند! ضرر همیشه بزرگتر از افزایش اندازه مساوی به نظر می رسد - وقتی به عمق جیب های ما می رود ، ارزش پول تغییر می کند.
نظریه چشم انداز همچنین توضیح می دهد که چرا سرمایه گذاران از دست دادن سهام خودداری می کنند: مردم اغلب برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتر از تحقق سود ، خطرات بیشتری را می گیرند. به همین دلیل ، سرمایه گذاران به امید اینکه قیمت به عقب برگردد ، در موقعیت خطرناک سهام باقی می مانند. قماربازان در یک خط باخت با روشی مشابه رفتار می کنند و شرط بندی را در تلاش برای بازپرداخت آنچه قبلاً از دست رفته است ، دو برابر می کنند. بنابراین ، علیرغم تمایل منطقی ما برای بازگرداندن خطرات ما ، ما تمایل داریم چیزی را که ما در اختیار داریم بالاتر از قیمتی باشد که معمولاً برای پرداخت آن آماده می شویم.
نظریه ضرر و زیان به دلیلی دیگر اشاره می کند که سرمایه گذاران ممکن است بازنده های خود را انتخاب کنند و برندگان خود را بفروشند: آنها ممکن است اعتقاد داشته باشند که بازنده های امروز ممکن است به زودی از برندگان امروز بهتر عمل کنند. سرمایه گذاران غالباً با سرمایه گذاری در سهام یا وجوهی که بیشترین توجه را به خود جلب می کنند ، در تعقیب اقدامات بازار اشتباه می کنند. تحقیقات نشان می دهد که پول به سریعتر از جریان پول از وجوهی که تحت تأثیر قرار نمی گیرند ، به صندوق های متقابل با کارایی بالا جریان می یابد.
رفتارهای لنگر انداختن
در صورت عدم وجود اطلاعات بهتر یا جدید ، سرمایه گذاران اغلب فرض می کنند که قیمت بازار قیمت صحیح است. مردم تمایل دارند که در دیدگاه ها ، نظرات و رویدادهای اخیر در بازار اعتبار زیادی داشته باشند و به اشتباه روندهای اخیر را که با میانگین و احتمالات تاریخی و طولانی مدت متفاوت است ، به طور اشتباه بیان کنند.
در بازارهای گاو نر ، تصمیمات سرمایه گذاری غالباً تحت تأثیر لنگر قیمت قرار می گیرد ، که به دلیل نزدیکی آنها به قیمت های اخیر ، قیمت های قابل توجه تلقی می شوند. این اکتشافی لنگر باعث بازده های دورتر گذشته در تصمیمات سرمایه گذاران می شود.
بیش از حد و تحت واکنش
با فرض اینکه بازار همچنان به این کار ادامه خواهد داد ، سرمایه گذاران خوش بین می شوند. در مقابل ، سرمایه گذاران در هنگام رکود بسیار بدبین می شوند. نتیجه لنگر انداختن ، یا قرار دادن اهمیت بیش از حد در رویدادهای اخیر ضمن نادیده گرفتن داده های تاریخی ، بیش از حد یا عدم واکنش به رویدادهای بازار است ، که منجر به کاهش قیمت ها در اخبار بد و افزایش بیش از حد در اخبار خوب می شود.
در اوج خوش بینی ، حرص و طمع سرمایه گذار سهام را فراتر از مقادیر ذاتی خود قرار می دهد. چه موقع این تصمیم منطقی برای سرمایه گذاری در سهام با درآمد صفر و در نتیجه نسبت نامتناهی قیمت به درآمد (P/E) شد (فکر کنید دوتوم دوران ، حدود سال 2000)؟موارد شدید بیش از حد یا عدم واکنش به حوادث بازار ممکن است منجر به وحشت و تصادفات بازار شود.
اعتماد بیش از حد سرمایه گذار
عموماً افراد خود را در توانایی های خود بالاتر از حد متوسط ارزیابی می کنند. آنها همچنین دقت و صحت دانش خود را بیش از حد ارزیابی می کنند - و همچنین برتری درک شده دانش خودشان نسبت به دیگران.
بسیاری از سرمایه گذاران بر این باورند که می توانند به طور مداوم بازار را زمان بگذارند ، اما در واقعیت ، شواهد و مدارکی بیش از حد وجود دارد که در غیر این صورت اثبات می شود. اعتماد به نفس منجر به معاملات اضافی می شود و هزینه های معاملات سودآوری نیز وجود دارد.
عوامل اجتماعی
در حالی که بخش اعظم اقتصاد رفتاری توسط روانشناسی شناختی هدایت شده است ، جامعه شناسی اقتصادی نشان می دهد که نیروهای فوق العاده فردی نیز در کار وجود دارند که باعث رفتار سرمایه گذار می شوند. به عنوان مثال ، مردم هنگام تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری از طرف نزدیک دیگران ، محافظه کارتر هستند. علاوه بر این ، سرمایه گذاران با سرمایه گذاری های انجام شده در حساب هایی که دارای برچسب های فرهنگی از نظر فرهنگی مانند "بازنشستگی" یا "پس انداز کالج" بودند ، محافظه کارانه تر شدند.
تحقیقات دیگر اکنون در حال بررسی چگونگی روابط اجتماعی و همچنین ساختارهای بزرگتر مانند فرهنگ در تصمیمات مالی است. این نشان می دهد که رفتار سرمایه گذار نه تنها توسط روانشناسی بلکه توسط عوامل اجتماعی نیز هدایت می شود.
آیا رفتار غیر منطقی ناهنجاری است یا هنجار؟
دکتر کارولین مک کلاناهان ، بنیانگذار و مدیر برنامه ریزی مالی در برنامه ریزی زندگی شرکا گفت: "این نکته را بیان نمی کند که سلامت مالی بر سلامت روانی و جسمی تأثیر می گذارد و برعکس. این فقط یک چیز دایره ای است که اتفاق می افتد."به دلیل امور مالی ، آنها مواد شیمیایی به نام کاتکول آمین ها را آزاد می کنند. سلامت جسمی ، شما را از بین می برد ، باعث خسته شدن شما می شود ، نمی توانید بخوابید.
همانطور که قبلاً نیز ذکر شد ، نظریه های مالی رفتاری مستقیماً با امور مالی سنتی مغایرت دارند. هر اردوگاه سعی در توضیح رفتار سرمایه گذاران و پیامدهای آن رفتار دارد. بنابراین ، چه کسی درست است؟
نظریه ای که آشکارا مخالف مالی رفتاری است، فرضیه بازار کارآمد (EMH) است که با یوجین فاما و کن فرنچ مرتبط است. تئوری آنها مبنی بر اینکه قیمت های بازار به طور موثر تمام اطلاعات موجود را در بر می گیرد، به این فرض بستگی دارد که سرمایه گذاران منطقی هستند. طرفداران EMH استدلال می کنند که رویدادهایی مانند مواردی که در امور مالی رفتاری به آن پرداخته می شود، فقط ناهنجاری های کوتاه مدت یا نتایج شانسی هستند و در طولانی مدت، این ناهنجاری ها با بازگشت به کارایی بازار از بین می روند.
بنابراین، ممکن است شواهد کافی وجود نداشته باشد که نشان دهد کارایی بازار باید کنار گذاشته شود، زیرا شواهد تجربی نشان می دهد که بازارها تمایل دارند خود را در بلندمدت اصلاح کنند. پیتر برنشتاین در کتاب خود علیه خدایان: داستان قابل توجه خطر (1996) به نکته خوبی در مورد آنچه در این بحث در خطر است اشاره می کند:
در حالی که درک این نکته مهم است که بازار آنطور که مدلهای کلاسیک فکر میکنند کار نمیکند - شواهد زیادی وجود دارد، مفهوم مالی رفتاری سرمایهگذارانی که بهطور غیرمنطقی همان مسیر عمل را دنبال میکنند - اما من نمیدانم شما چه میکنید. می تواند با آن اطلاعات برای مدیریت پول انجام دهد. من متقاعد نشده ام که کسی دائماً از آن پول در می آورد.
آیا مردم مانند بازیگران منطقی اقتصادی رفتار می کنند؟
در بیشتر قسمت ها، نه. مالی رفتاری و روانشناسی سرمایهگذار نشان میدهد که علیرغم فرض بازیگران منطقی در مدلهای اصلی اقتصادی، انسانها به طور سیستماتیک از این رفتار مفروض منحرف میشوند.
چرا فعالان اقتصادی رفتار غیرمنطقی دارند؟
دلایل متعددی پیشنهاد شده است. روانشناسان شناختی به محدودیت هایی در توانایی ذهن انسان برای شناسایی و پردازش اطلاعات اشاره می کنند. روانشناسی همچنین نقش احساسات انسانی و سوگیری های ذهنی را هنگام تصمیم گیری تشخیص می دهد. اخیراً، جامعه شناسان اقتصادی نیروهای اجتماعی و فرهنگی را در کار شناسایی کرده اند.
این برای سرمایه گذاران چه معنایی دارد؟
با عمل کم و بیش «غیرمنطقی»، مالی رفتاری نشان میدهد که سرمایهگذاران قربانی یک سری نیروهای شناختی، عاطفی و اجتماعی میشوند که آنها را به تصمیمگیریهای غیربهینه سوق میدهد و عملکردشان را در بازارها و جاهای دیگر تضعیف میکند. با دانستن این محدودیتهای رفتار و تصمیمگیری انسان، افراد میتوانند اصلاحاتی را انجام دهند یا با آنها سازگار شوند. همچنین نشان میدهد که بازارها به اندازهای کارآمد نیستند که تئوری استاندارد پیشبینی میکند، و فضایی را برای معاملهگران باهوش باقی میگذارد تا از قیمتگذاریهای نادرست استفاده کنند و سود کسب کنند.
خط پایین
امور مالی رفتاری قطعاً منعکس کننده برخی از نگرش های تعبیه شده در سیستم سرمایه گذاری است. رفتارگرایان استدلال می کنند که سرمایه گذاران غالباً غیر منطقی رفتار می کنند ، بازارهای ناکارآمد و اوراق بهادار نادرست را تولید می کنند - نه به ذکر فرصت هایی برای کسب درآمد. این ممکن است برای یک لحظه صادق باشد ، اما کشف مداوم این ناکارآمدی ها یک چالش است. سؤالاتی در مورد اینکه آیا این تئوری های مالی رفتاری می توانند برای مدیریت پول شما به صورت مؤثر و اقتصادی استفاده شوند ، باقی مانده است.
گفته می شود ، سرمایه گذاران می توانند بدترین دشمنان خود باشند. تلاش برای حدس زدن بازار در طولانی مدت پرداخت نمی کند. در حقیقت ، این اغلب منجر به رفتار عجیب و غریب و غیر منطقی می شود ، نه اینکه در ثروت شما ذکر شود. اجرای یک استراتژی که به خوبی اندیشیده شده و چسبیدن به آن ممکن است به شما کمک کند از بسیاری از این اشتباهات سرمایه گذاری مشترک جلوگیری کنید.< SPAN> امور مالی رفتاری مطمئناً برخی از نگرش های تعبیه شده در سیستم سرمایه گذاری را منعکس می کند. رفتارگرایان استدلال می کنند که سرمایه گذاران غالباً غیر منطقی رفتار می کنند ، بازارهای ناکارآمد و اوراق بهادار نادرست را تولید می کنند - نه به ذکر فرصت هایی برای کسب درآمد. این ممکن است برای یک لحظه صادق باشد ، اما کشف مداوم این ناکارآمدی ها یک چالش است. سؤالاتی در مورد اینکه آیا این تئوری های مالی رفتاری می توانند برای مدیریت پول شما به صورت مؤثر و اقتصادی استفاده شوند ، باقی مانده است.