برایان بلوخ بیش از 30 سال تجربه روزنامه نگاری در زمینه های مالی و مدیریت و تحصیلات عالی دارد.
سامانتا سیلبرشتاین یک برنامه ریز مالی گواهی شده است, فینرا سری 7 و 63 دارنده مجوز, ایالت کالیفرنیا زندگی, تصادف, و بیمه درمانی عامل مجوز, و فدرال رزرو. او روزهای خود را با صدها کارمند سازمان های غیرانتفاعی و تحصیلات عالی در برنامه های مالی شخصی خود می گذراند.
این پایان نامه اساسی "روانشناسی تجارت" کتابی در مورد روانشناسی تجارت در سال 2012 است. بسیاری از خوانندگان و منتقدان اظهار داشتند که این کتاب بهترین کتابی است که تاکنون خوانده اند یا اولین کتابی است که از هرگونه کاربرد واقعی برخوردار است.
نویسنده کتاب, نورمن ولز, یک روانشناس و روزنامه نگار که علاقه زیادی در بازار سهام و روانشناسی مرتبط توسعه یافته است. تخصص وی روانشناسی تجارت است که موضوعی است که وی نه تنها تجربه گسترده بلکه بینش منحصر به فردی نیز دارد. از جمله اینکه او معامله گران را تربیت می کند تا مغز خود را در مسیر درست توسعه دهند.
ولز تاکید می کند که چه کار خود و کتاب خود را از ادبیات گسترده در زمینه متمایز تاکید بر روانشناسی تجاری کاربردی است. این دانش مشترک است که معامله گران نیاز به نظم و انضباط, اما پذیرش این ایده است که به سادگی به اندازه کافی برای فعال کردن سرمایه گذاران به شیوه ای مناسب به کار گیرند.
نکات کلیدی
- نورمن ولز نویسنده کتاب روانشناسی تجارت در سال 2012 می گوید: "برای یک معامله گر موفق طرز فکر مناسب ضروری است."
- برای مقابله با روانشناسی تجارت ولز از طریق نیمه هوشیار و هیپنوتیزم روی مغز معامله گران کار می کند.
- ویلز می گوید تجارت موثر شامل اصلاح شخصیت است جایی که کسانی که فقط روی نمودارها و روندها تمرکز می کنند در نهایت احساسات بی شماری را که وارد بازی می شوند دست و پا می کنند.
چگونه یک مغز تجاری را توسعه دهیم
این واقعا همه در ذهن است
جوهر از مشکل این است که اکثر مردم مانند و نیاز به امنیت در تمام اشکال خود را, اما "تجارت کسب و کار نا امن ترین شما می توانید در است, می گوید:" ولز. او استدلال می کند که هیچ حرفه دیگری این همه احساسات شدید ایجاد نمی کند و بسیاری از شخصیت های ما را منعکس می کند. ویلز تا جایی که می گوید فعالیت های بازار سهام شخصیت پول است: "ما فقط دارایی ها و پول را تجارت نمی کنیم بلکه به پول تبدیل می شویم."
به تجارت به طور موثر, طرز فکر درست ضروری است. با این حال هیچ چیز سخت تر از جدا شدن از عوامل مختلفی نیست که در وهله اول ذهنیت ما را ایجاد کرده و نحوه عملکرد مغز ما را تعیین می کند. ما توسط پدر و مادر را تحت تاثیر قرار, خانواده, دوستان, محیط زیست, جامعه, رسانه ها, کتاب, و بیشتر. زمانی که ما شروع به تجارت, همه از این تحت تاثیر قرار تمایل به رفع الگوهای تجاری است که اغلب نامناسب و یا کمتر از حد مطلوب هستند. تلاش برای تغییر این الگوها جایی بین دشوار و ترسناک است.
چرا معامله گران غفلت قدرت روانشناسی?
برای درک رویکرد ولز باید نقش فراگیر روانشناسی و مغز را درک کرد. در حالی که این تصور که روانشناسی برای بازار سهام حیاتی است چیز جدیدی نیست, ویلز معتقد است که تجارت به معنای واقعی کلمه است 100% روانشناسی. بدون روان ما هرگز نمی توانیم ریسک مالی را ارزیابی کنیم یا روندها را تشخیص دهیم. "بدون مغز, هیچ معاملات بازار سهام, می گوید:" ولز.
بنابراین قدرت ذهنی برای موفقیت در تجارت کاملا اساسی است. حدود 95 درصد از اعمال ما ناخوداگاه هستند و ما تمایل داریم رفتارهایمان را بارها و بارها تکرار کنیم. همه بیش از حد اغلب, این تکرار به معنی تکرار دوره اشتباه و یا حتی فاجعه از عمل.
ویلز برای حمایت از این مشاجره به مطالعه ای اشاره می کند که به 120 معامله گر سیستمی داده شده است که ارزش ذاتی خود را در 19 سال 20 سال گذشته ثابت کرده است. پس از یک سال مشخص شد که 119 نفر از این معامله گران با سیستم شکست خوردند زیرا تمایلات ذهنی خود را به بیراهه کشاندند. همه به جز یک معامله گر فرایندهای ذهنی اشتباهی داشتند.
ولز می گوید:" موفقیت از سر ناشی می شود. سیستم خوب بود, اما نگرش و روانشناسی که با معامله گران اعمال می شود که سیستم شد.
اکثر معامله گران مردانی هستند که تمایل دارند فکر کنند روانشناسی چیزی نیست که واقعا مهم باشد. فکر می کنند چیزی که اهمیت دارد مفاهیم ساده انگارانه ای هستند که به طور سردی منطقی و مطلع و باتجربه هستند. با توجه به ولز, با این حال, عقلانیت, اطلاعات, و تجربه کمک نمی کند اگر مغز مناسب برنامه ریزی و تنظیم نشده. بنابراین چه کاری می توانیم انجام دهیم تا ذهن و نیمه هوشیار خود را به درستی عمل کنیم?
رویکرد ولز
ولز از طریق نیمه هوشیار و هیپنوتیزم روی مغز معامله گران کار می کند. ورزشکاران در خلق و خوی قابل اعتماد قرار می گیرند و صلاحیت های لازم در مناطق نیمه هوشیار مغز لنگر می اندازند. اگر این روند کمی عجیب به نظر می رسد, این را در نظر بگیرید: سالهاست که ولز به مردم کمک کرده است تا بر ترس و انسداد خود غلبه کنند, این امکان را برای پیروزی در مسابقات ورزشی و حتی کسب پیروزی در المپیک فراهم می کند. علاوه بر این, او معامله گران کمک کرده است برای کسب پول با فعال کردن انرژی ذهنی راست, انگیزه, و, بدین ترتیب, رفتار. او تاکید می کند که هر فرد دارای پل های ذهنی منحصر به فرد و موانع است که نیاز به عبور و یا غلبه بر به منظور اطمینان از موفقیت.
"انضباط تجارت" ناشی از اصلاح رفتار فرد در جهت مطلوب و غلبه بر مقاومت ذهنی و ترس است که به طور کلی مانع ایجاد می شود. ویلز به ویژه در زمینه تجارت معتقد است که "ارتش های مقاومت وجود دارد."مغز تجارت در واقع مستلزم ادغام سرمایه گذاری مناسب و دانش بازار با قابلیت های ذهنی مناسب است. این طور نیست که مهارتهای معمول بی اهمیت باشند بلکه فقط این است که معمولا با الگوهای ذهنی و رفتاری غلبه می کنند.
بنابراین تجارت موثر شامل اصلاح شخصیت است. با توجه به ولز, " افرادی که مایل به تلاش این نباید حتی با تجارت زحمت."کسانی که تمرکز تنها بر روی به اصطلاح جنبه های منطقی از نمودار و روند, از جمله تمام کسانی که الگوهای مانند "پرچم, مثلث, و کانال و یا متوقف می شود و تجارت محدوده," در نهایت دست و پا کردن در احساسات بی شمار است که به ناچار به بازی و حتی تسلط بر بازار.
بالا, توضیح می دهد ولز, است "نسخه فوق العاده کوتاه" از نظریه خود, اما در واقع جوهر از ماده. علاوه بر این, او معتقد است که هر کسی می تواند تبدیل به یک معامله گر و غلبه بر ترس خود را. به شرطی که افراد از نظر بالینی بیمار نباشند می توانند این اضطراب های اساسی را برطرف کنند اگر واقعا مایل به کار روی خود باشند. علاوه بر این, نیاز به یک حس خوب و گرفتن در واقعیت اگر موفقیت این است که نتیجه. البته, دانش مالی و مهارت های, اطلاعات, و پژوهش همه هنوز هم نقش کلیدی بازی.
با این حال, کار سخت گرفتن وجود دارد. ولز معتقد است که مردم نباید فکر کنند که می توانند "با یک حساب کوچک شروع کنند و از سود خود به عنوان یک معامله گر حرفه ای در عرض شش ماه زندگی کنند."این به زمان و فداکاری نیاز دارد. ولز معتقد است که اگر اینطور نبود جاده ها پر از فراری و پورشه می شد.
سوالات متداول
چگونه می توانم شما توسعه یک مغز تجارت?
به طرز فکر درست به یک معامله گر بزرگ, شما نیاز به رسمیت شناختن نقش احساسات و روانشناسی و فعالانه گام برای کاهش این اثرات را. یک روال منظم و استراتژی تجاری عینی داشته باشید. معاملات خود را با نقاط ورود و خروج از پیش تعیین شده مستند کنید که می تواند با استفاده از معیارهای صوتی تجدید نظر شود.
که نورمن ولز است?
نورمن ولز نویسنده کتاب"روانشناسی بازار"و" روانشناسی تجارت " است.
چه روانشناسی بازار به ما یاد می دهد?
زیرا بازیگران بازار انسان هستند, بازارها به عنوان مجموع انتخاب انسان می توانند رفتار گله داری و سایر تمایلات غیر منطقی مانند فروش وحشت و شور و نشاط غیر منطقی را نشان دهند که منجر به حباب قیمت دارایی می شود. با اذعان به وجود روانشناسی بازار می توان فهمید که بازارها همیشه کارا یا منطقی نیستند.
چگونه می توان از روانشناسی بازار به نفع خود استفاده کرد?
با انجام تحقیقات خود افراد می توانند تشخیص دهند که روانشناسی بازار مانند ترس یا حرص و طمع به ترتیب منجر به شرایط اشباع فروش یا اشباع خرید می شود و معاملات متضادی را انجام می دهند—زمانی که دیگران بیش از حد خرید می کنند و می فروشند وقتی دیگران بیش از حد خرید می کنند. همچنین می تواند به پرش زودهنگام روندها کمک کند اما روندها را پس از گذشت از اصول اولیه تعقیب نکند.
خط پایین
نقش اساسی روانشناسی معامله گر دست کم گرفته می شود و تاکید بیش از حد بر جنبه فنی قرار می گیرد. در حالی که هر دو ضروری هستند, مسلما طرز فکر درست است که افتراق موفق از معامله گران ناموفق.
با این حال, یادگیری جنبه های فنی تجارت ساده تر از دستیابی به یک مغز درجه یک تجارت است. مورد دوم به طور کلی مستلزم کار شدید بر روی ویژگی های شخصیتی خود و ریشه کن کردن الگوهای رفتاری ریشه دار است. این روند کار ساده ای نیست و نیاز به فداکاری, زمان, و, اغلب, کمک یک مربی ماهر. با این اوصاف, نتایج به احتمال بسیار زیاد به درو سود سهام.
سرمایه گذاری یا سرمایه گذاری یا مشاوره مالی را فراهم نمی کند. این اطلاعات بدون در نظر گرفتن اهداف سرمایه گذاری, تحمل ریسک, یا شرایط مالی هر سرمایه گذار خاص ارایه می شود و ممکن است برای همه سرمایه گذاران مناسب نباشد. عملکرد گذشته نشان دهنده عملکرد بعدی نیست. سرمایه گذاری شامل ریسک از جمله ضرر احتمالی اصلی است.